پایان‌ انتظار نزدیك‌ است. آخرین‌ لحظه‌ها را مشتاقانه‌ می‌‌گذرانیم.....
Logo RSS
سا اکتب صداقتا علی جدران الزمن...... انعشنا عشنا سوا وان متنا نتقاصم اکفن

طالب عبودی

 

 

نگاهی به آئین‌های نوروزی در گذر تاریخ

زن‌ شرقی، زن‌ ایرانی‌ ام، هویت‌ فرهنگی‌ بالنده‌ دارم. قرنهاست‌ مشتاقانه‌ راهی‌ دراز، پرنشیب ‌و فراز، پیموده‌ام. كوله ‌باری‌ سرشار از گوهرهای‌ فرهنگیِ دلپذیر و خواستنی‌ دارم. باز هم‌ در نوروز كوله‌ بار خویش‌ می‌گشایم. پر توانم، پر تلاش؛ همه‌ ذرات‌ وجودم‌ شوق‌ است. باز هم‌ برآنم‌ تا آیینی‌ كهن‌ از نو برپا كنم. چون‌ طبیعت‌ حیاتی‌ دوباره، تولدی‌ دیگر دارم. خستگی‌ ره، غبار از تن‌ می‌زدایم؛ شادمانم. روی‌ به‌ گلاب؛ و خانه‌ و هر آنچه‌ باشد به‌ آب‌ زلال‌ می‌شویم. چشم‌ دل‌ بر نعمت‌های‌ الهی‌ می‌گشایم. چون‌ گیاه‌ سر از خاك‌ بر می‌دارم. نماز می‌‌گزارم. سالهاست‌ در نوروز هر آنچه‌ هست‌ می‌‌شویم. جامه ‌ای‌ ساده‌ می‌دوزم. خوراكی‌ مطبوع‌ می‌پزم. غبار می‌‌زدایم، خانه‌ می‌آرایم. سفره‌ می‌چینم، سبزه‌ می‌‌رویانم. دستانم‌ از زر خالی‌ است‌ اما از مهر و صفا سرشار است‌ و سالهاست‌ با همین‌ دست‌ها، آیین‌ دوره‌ باستان‌ نگه‌ داشته‌ام. سفره‌ هفت‌ سین‌ را می‌‌گسترانم. ماهی‌ سرخ‌ كوچكی‌ در تنگ‌ آب‌ رها می‌كنم. نارنجی‌ خوش ‌رنگ‌ و بو در كاسه‌ آب‌ می‌اندازم‌ تا در لحظه‌ تحویل‌ سال‌ به‌ چرخش‌ آن‌ بنگرم‌ و زیر لب‌ زمزمه‌ كنم: دور گردون‌ گر دو روزی بر مراد ما نگشت دائماً یكسان‌ نباشد حال دوران غم‌ مخور... سیب‌ سرخی‌ كه‌ نشان‌ از مهر و محبت‌ دارد در برابر آیینه‌ می‌نهم‌ تا مهرمان‌ افزونتر شود؛ و هفت‌ گونه‌ گیاه‌ و خوردنی‌ دستچین‌ شده‌ در سفره‌ می‌‌چینم‌ تا رونق‌ و بركت‌ سفره‌مان‌ افزون‌ شود.

با سبزه‌ نورسته، سنبل‌ سپید، گل‌ سرخ، شكوفایی‌ بهاران‌ را بر سفره‌ میهمان‌ می‌كنم. نقل‌ و نبات‌ می‌‌گذارم. شمع‌ و چراغ‌ می‌‌افروزم‌ تا كامی‌ شیرین‌ و دیده‌ای‌ روشن‌ شود. در برابر آیینه، رو به‌ قبله‌ آمال، كتاب‌ آسمانی‌ می‌گشایم‌ و با رویی‌ خوش‌ و دلی‌ پر مهر، عزیزان‌ را پذیرا می‌‌شوم. تنهایان‌ و بی‌ كسان‌ را میهمان‌ می‌كنم. و در آغاز سال‌ نو با درود به‌ روان‌ پاكان‌ و نیكان، با سلامی ‌به‌ زحمتكشان‌ و پرهیزكاران، همدل‌ و همنوا با همگان، آفریدگار بخشنده‌ را سپاس‌ می‌‌گویم‌ و طلب‌ خیر و بركت، رونق‌ و بهبودی‌ بیشتر برای‌ نیك‌اندیشان‌ می‌‌كنم. زن‌ ایرانی‌ام. قرنهاست‌ هویت‌ بالنده‌ فرهنگی‌‌ام‌ را پاس‌ می‌‌دارم؛ و امسال‌ نیز، دیگر بار نوروز - این‌ خجسته‌ آیین‌ ملی‌ و مذهبی‌ خویش‌ - را شادمانه‌ برگزار می‌كنم‌ و با تمامی‌زنانِ زن‌ و مردانِ مرد در لحظه‌ پرشكوه‌ تحویل‌ سال‌ نو، خدای‌ را سپاس‌ می‌‌گویم. 

 

پایان‌ انتظار نزدیك‌ است. آخرین‌ لحظه‌ها را مشتاقانه‌ می‌‌گذرانیم. دلهامان‌ پرشور و گاه‌ درگیر تشویشی‌ گنگ‌ است. همه‌ ذرات‌ وجود سرشار از انتظار است. سالی‌ می‌گذرد و سالی‌ نو پیش‌ روست. چشم‌ به‌ راه‌ میهمانی‌ عزیز و كهنسالیم‌ تا از ره‌ برسد. لحظه‌ شورانگیز تحولی‌ تازه‌ و لحظه‌ تكرار آفرینش‌ است. طبیعت‌ و انسان‌ را حیات‌ و تولدی‌ دیگر است. قلب‌ها پرشور می‌‌تپند. نفس‌ها در فضای‌ بهاری، عطرآگین‌ می‌‌شوند؛ و چشم‌ها مشتاقانه‌ به‌ آب‌ و آیینه، شمع‌ و چراغ، خیره‌ می‌گردند. دست‌ها پرامید كتاب‌ آسمانی‌ می‌‌گشایند و لب‌ها آرام‌ زمزمه‌ می‌كنند: .یا مقلب القلوب....
در شكوه‌ لحظه‌ فرا رسیدن‌ نوروز دم‌ غنیمت‌ شماریم. مقدم‌ این‌ میهمان‌ عزیز را مبارك‌ خوانیم‌ كه‌ تا چشم‌ بر هم‌ زنیم‌ خواهد رفت. از آیینه‌ دل‌ غبار یك ‌ساله‌ بزداییم، سفره‌ای‌ هر چند ساده‌ و كوچك‌ اما پر امید بگسترانیم؛ سفره‌ای‌ به‌ سبزی‌ گندم‌های‌ تازه‌ رسته، به‌ سپیدی‌ روی‌ زحمتكشان‌ و پاكان، و به‌ سرخی‌ آتش‌ در هر زمان. به‌ مهر و بخشایش‌ به‌ یكدیگر بنگریم‌ كه‌ امروز، روزی‌ نو، و نوروز است. در هر گذر گل‌ گذاریم‌ و آب‌ ریزیم، بر سر و روی‌ گلاب‌ بیفشانیم، شمع‌ و چراغ‌ بیفروزیم‌ و به‌ نورش‌ تیرگی‌ از دل‌ برهانیم. به‌ روشنای‌ آب‌ و آیینه‌ بنگریم، به‌ ارواح‌ پاك‌ نیكان‌ و عزیزان‌ درود فرستیم‌ و بر پرهیزكاران‌ سلام‌ كنیم. سر بر سجده‌ نهیم‌ و به‌ امید سالی‌ پرخیر و بركت، روزی‌دهنده‌ جهانیان‌ را نیایش‌ گوییم؛ و با سرور و شادمانی‌ این‌ سنت‌ خجسته‌ و رسم‌ نیك‌ فرهنگی‌ را پاس‌ داریم. قرنهاست‌ كه‌ این‌ آیین‌ ملی‌ - مذهبی‌ با همه‌ فراز و نشیب‌های‌ تند و دشوار در راه‌ دراز تاریخ‌ كه‌ فراروی‌ این‌ ملت‌ بوده، برگزار گردیده‌ است. ما نیز در روزگاری‌ كه‌ ملت‌ها به‌ آیین‌های‌ كهن‌ خود می‌بالند و آنها را به‌ نمایش‌ می‌گذارند، این‌ پدیده‌ دلپذیر و آیین‌ باستانی‌ و این‌ رسم‌ دیرینه‌ خویش‌ را هرچه‌ پرشكوه‌ تر برگزار نماییم‌ و دمی‌بیندیشیم؛ به‌ گذشته‌ها، به‌ آنچه‌ بوده‌ایم‌ و آنچه‌ هستیم‌ و باید باشیم. چون‌ كبوتری‌ سبكبال‌ بر فراز جاده‌ پر فراز و نشیب‌ زمان‌ به‌ پرواز درآییم‌ تا به‌ گذشته‌ها و به‌ آن‌ نقطه ‌ای‌ رسیم‌ كه‌ نخستین‌ بار جشن‌ نوروز بنیاد نهاده‌ شد. برگ ‌برگ‌ كهنه‌ كتاب‌ تاریخ‌ را نگاهی‌ گذرا اندازیم‌ تا بیشتر دریابیم‌ كه‌ نوروز - این‌ واژه‌ پرشور- چه‌ پیشینه‌ و معنا و مفهومی‌دارند و چگونه‌ است‌ كه‌ هر سال‌ غم‌ از دل‌ها می‌زدایند. جشن‌ نوروز چه‌ پدیده‌ شگرف‌ فرهنگی‌ است‌ كه‌ این‌ چنین‌ در دل‌ها ولوله‌ و غوغا برپا می‌‌كند؟ آیین‌های‌ جنبی‌ نوروز چون‌ چهارشنبه ‌سوری، آبریزان، میر نوروزی‌ و سیزده‌ بدر چگونه‌‌اند؛ سفره‌ هفت ‌سین‌ چه‌ معنا و پیشینه ‌ای‌ دارد؟ و خلاصه‌ چگونه‌ است‌ كه‌ نوروز قرن‌ها دوام‌ یافته‌ و باز هم‌ در آغاز هر بهار، هر ایرانی‌ با هر اندیشه ‌ای، پرشور و پر امید فرا رسیدن‌ نوروز را شادمانه‌ جشن‌ می‌‌گیرد و به‌ دعا و نیایش‌ می‌‌پردازد. در این‌ سال‌ نو، دل‌هامان‌ شاد، كشتزارهامان‌ سبز، رودهامان‌ پرآب، باغ‌هامان‌ پربار و شهرهامان‌ امن‌ و آباد؛ بخت‌ و رویمان‌ سپید، و دین‌ و ایمانمان‌ استوارتر باد.
 

 

جشن‌ نوروز واژه‌ «جشن» همان‌ یَسن/ یسنه‌ اوستایی‌ است‌ كه‌ در زبان‌ پهلوی‌ یزشن‌ گفته‌ می‌شد و در اصل‌ به‌ معنی‌ ستایش‌ و نیایش‌ شادمانه‌ است. «نوروز» یا نوگ ‌روچ/ نوك‌ روز در پهلوی‌ به‌ معنی‌ نخستین‌ روز- روز هرمزد - از ماه‌ فروردین‌ است. ایرانیان‌ در قدیم‌ برای‌ هر روز از ماه‌ نامی‌گذاشته‌ بودند و روز اول‌ بهار یا فروردین، هرمزد نام‌ داشت. در این‌ روز جشنی‌ بزرگ‌ برپا می‌‌كردند و به‌ شادی‌ و نیایش‌ آفریدگار می‌‌پرداختند. از چند روز مانده‌ به‌ نوروز مراسم‌ و آیین‌های‌ ویژه‌ آغاز می‌‌شد كه‌ تا چند روز پس‌ از آن نیز ادامه‌ داشت. در روزهای‌ اول‌ دوره‌ نوروزی، مراسم‌ به‌ طور همگانی‌ برگزار می‌‌شد كه‌ به‌ آن‌ «نوروز عامه» می‌گفتند و از روز ششم‌ به‌ بعد بزرگان‌ و خواص‌ آن‌ را نزد خود ادامه‌ می‌‌دادند كه‌ به‌ آن‌ «نوروز خاصه» گفته‌ می‌شد، اما در هر حال‌ شادی‌ و نیایش‌ ویژگی‌ بارز جشن‌ نوروز بود. نیاكان‌ ما بر این‌ باور بودند كه‌ آفریدگار بزرگ، جهان‌ را در شش‌ «گاه» یا «گاهنبار» [مرحله] آفرید كه‌ در آخرین‌ گاهنبار انسان‌ آفریده‌ شد و از این‌ رو روز تولد نخستین‌ انسان‌ را - كه‌ آن‌ را روز نخست‌ بهار می‌دانستند - شایسته‌ شكرگزاری‌ و شادمانی‌ می‌‌پنداشتند و چون‌ معتقد بودند كه‌ فـَروَهَرهای‌ نیكان‌ و پاكان‌ یا همان‌ قوای‌ باطنی‌ و ارواح‌ مؤمنان‌ در دوره‌ نوروزی‌ از جهان‌ مینوی‌ به‌ گیتی‌ بازمی‌گردند تا از خویشان‌ و عزیزان‌ دیدار كنند و تقاضای‌ خیرات‌ و صدقه‌ دارند، سفره‌ها می‌گسترانیدند و خیرات‌ می‌دادند و شادمانه‌ دعا می‌خواندند تا پروردگار را شكر و فروهرها را شاد نمایند؛ و به‌ همین‌ سبب‌ ماه‌ فروردین‌ را ماه‌ فرود فروهرها یا فروردیگان‌ و یا عید فَروشی‌ها یا اموات‌ هم‌ می‌گفتند. 

 

بنیان‌ جشن‌ نوروز نوروز جنبه‌ مذهبی‌ و روحانی‌ دارد و نیایش‌ و ستایش‌ شادمانه‌ همگانی‌ را همراه‌ می‌‌آورد. در اسطوره‌ها و افسانه‌‌ها و كتاب‌های‌ پیشینیان‌ بنیان‌ نوروز را به‌ پادشاه‌ اسطوره‌ای‌ و افسانه ‌ای، جم‌شید (جمشید)، نسبت‌ داده‌اند. فردوسی‌ در حماسه‌ بزرگ‌ «شاهنامه» نوروز را به‌ جمشید نسبت‌ می‌دهد؛ آن‌ هنگام‌ كه‌ او بر تخت‌ شاهی‌ نشست‌ و تاج‌ مرصع‌ بر سر نهاد، پرتو خورشید بر آن‌ دمید و همگان‌ آن‌ روز را روزی‌ نو و نوروز نامیدند و جشن‌ و سرور برپا كردند

 

به‌ جمشید بر گوهر افشاندند...مر آن‌ روز را روز نو خواندند 

 

سر سال‌ نو هرمز فرودین‌..برآسوده‌ از رنج‌ تن‌ دل‌ ز كین‌ 

 

بزرگان‌ به‌ شادی‌ بیاراستندمی‌‌و جام‌ و رامشگران‌ خواستند

 

چنین‌ روز فرخ‌ از آن‌ روزگار..بمانده‌ از آن‌ خسروان‌ یادگار

 

و گویند چون‌ پرتو خورشید بر آن‌ تاج‌ پرگوهر دمید، جم‌ كه‌ از آن‌ پیشتر «یم» یا «یمه» نیز گفته‌ می‌‌شد دارای‌ شعاع‌ خورشید گردید و از این‌ رو جم‌شید نامیده‌ شد. روایت‌ها و افسانه‌هایی‌ دیگر نیز در مورد نوروز وجود دارد كه‌ به‌ طور قاطع‌ بر آن‌ نمی‌‌توان‌ تأكید كرد. از جمله‌ آنكه‌ گفته‌اند: روزی‌ حضرت‌ سلیمان‌ انگشتر گمشده‌ خویش‌ را پیدا كرد. مردمان‌ شاد شدند و آن‌ روز را روز نو و نوروز خواندند؛ و نیز گفته ‌اند كه‌ حضرت‌ صادق (ع) نوروز را روزی‌ فرخنده‌ برای‌ طلب‌ حاجت‌ها دانسته‌اند، و نیز نظری‌ است‌ بر این كه‌ روز غدیر خم‌ مصادف‌ با اول‌ فروردین‌ بوده‌ و از همین‌ رو نوروز گفته‌ شده‌ و جشن‌ برپا كرده‌اند. البته‌ این‌ مورد به‌ لحاظ‌ تقویمی‌مطابقت‌ داده‌ نشده‌ است. ایران‌ شناس‌ معروف‌ دانماركی، كریستن ‌سن‌ و برخی‌ دیگر از محققان‌ ایرانی‌ گفته‌ اند كه‌ جشن‌ نوروز ایرانی‌ متأثر از برخی‌ جشن‌های‌ كهن‌ ملل‌ قدیمتر است‌ و از جمله، آثاری‌ از زگموگ، جشن‌ بابلیان‌ - كه‌ خود متأثر از سومریان‌ نیز بوده‌ - در نوروز ایرانی‌ مشاهده‌ شده‌ است. اما به خوبی‌ پیداست‌ نوروز ایرانی‌ تجلی‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ است‌ و دست‌كم‌ قرنهاست‌ كه‌ با آیین‌ و رسم‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ برگزار می‌شود. 

 

چهارشنبه ‌سوری‌ نیاكان‌ ما در شب‌ عید آتش‌ می‌افروختند و به‌ شادی‌ گرد آن‌ نیایش‌ می‌كردند. گویند كه‌ پس‌ از اسلام‌ در ایران‌ رسم‌ بر این‌ شد كه‌ در آخرین‌ چهارشنبه‌ سال، پس‌ از غروب‌ آفتاب‌ با چوب‌ و كنده‌ و خار در فضای‌ باز آتش‌ افروزند و جشن‌ گیرند؛ و هنوز پس‌ از قرن‌ها، هر سال‌ مردم‌ با افروختن‌ آتش‌ و پریدن‌ از روی‌ آن‌ و خواندن‌ سرود و صرف‌ نقل‌ و آجیل‌ و آش‌ رشته‌ مخصوص‌ تا آخرین‌ ساعات‌ شب‌ به‌ شادمانی‌ سرگرم‌ می‌‌شوند. آتش‌ از زمان‌های‌ دور مورد توجه‌ بوده‌ است. در قدیم‌ آتشكده‌های‌ بزرگی‌ در ایران‌ ساخته‌ بودند تا آتش‌ - این‌ عنصر مقدسشان‌ - را همیشه‌ روشن‌ و برپا نگاه‌ دارند. به خوبی‌ پیداست‌ در زمانی‌ كه‌ نیروی‌ اصلی‌ در تولید نور، آتش‌ بوده، روشن‌ نگاه‌ داشتن‌ آتش‌ و در نتیجه‌ رهایی‌ از سیاهی‌ و تیرگی‌ و بهره‌مندی‌ از نور و روشنایی‌ چه‌ اهمیتی‌ داشته‌ است. افزون‌ بر این‌ از روشنایی‌ آتش‌ در كار خبر رسانی‌ نیز استفاده‌ می‌‌شده‌ است. بر فراز برج‌ها و بلندی‌ها آتش‌ می‌افروختند و به‌ یكدیگر پیام‌ می‌رسانیدند. به جز بهره‌مندی‌ از نور آتش‌ و جنبه‌ پیام‌ رسانی، آتش‌ به‌ سبب‌ گرما و تولید حرارت‌ در خانه‌ و نیز استفاده‌ در پخت‌ و پز، كاربرد مفیدی‌ داشته‌ كه‌ به‌ موجب‌ آن‌ مقدس‌ به‌ شمار می‌‌آمده؛ همچنین‌ آتش‌ به‌ لحاظ‌ پاك‌ كنندگی‌ و به‌ عنوان‌ نابود كننده‌ آلودگی‌ها مورد توجه‌ بوده است. بنابراین، آتش‌ به‌ لحاظ‌ نور، گرما، خبر رسانی، پاك‌ كنندگی‌ و به‌ عنوان‌ یكی‌ از عناصر چهارگانه‌ مقدس‌ پیشینیان‌ - آب، خاك، باد، آتش‌ - در فرهنگ‌ ایرانیان‌ قدیم‌ اهمیتی‌ ویژه‌ داشته‌ است. اكنون‌ نیز همچنان‌ به‌ صورت‌ نمادین‌ در جشن‌ چهارشنبه ‌سوری‌ افروخته‌ می‌‌شود و مردم‌ گرد آن‌ به‌ شادی‌ سرگرم‌ می‌‌گردند. اما واژه‌ سوری‌ یا سوریك‌ به‌ معنی‌ گل‌ سرخ‌ و گل‌ سوری‌ است‌ و شاید به‌ همین‌ سبب‌ است‌ كه‌ در چهارشنبه ‌سوری‌ خوانده‌ می‌‌شود: .سرخی‌ تو از من... چهارشنبه‌ روز سرخ، روز گل‌ سرخ، روز افروختن‌ آتش‌ و شادمانی‌ مردم‌، و ستایش‌ خداوند برای‌ بهره‌مندی‌ از این‌ نعمت‌ است

آبریزان‌ یا آب‌ پاشان‌ گویند جشن‌ آبریزان‌ نخست‌ از آیین‌های‌ ماه‌ تیر بوده‌ است‌ كه‌ بعدها به‌ مراسم‌ عید نوروز اضافه‌ شده؛ و سالیان‌ دراز پیش‌ از این، هفت‌ سال‌ قحطی‌ پدید آمد. مردمِ به‌ جان‌ آمده‌ از خشكسالی‌ برای‌ نیایش‌ و نماز و درخواست‌ باران‌ به‌ بیابان‌ رفتند و دست‌ به‌ دعا بردند و چون‌ از ابر رحمت‌ پروردگار باران‌ بارید، در دل‌ها شادی‌ پدید آمد و مردم‌ به‌ شادمانی‌ پرداختند و به‌ شكرانه‌ این‌ نعمت، پس‌ از آن‌ هر سال‌ بر روی‌ یكدیگر آب‌ و گلاب‌ پاشیدند. كم‌ كم‌ این‌ رسم‌ به‌ صورت‌ آب‌ پاشی‌ در خانه‌ و كوچه‌ و شستشوی‌ خارج‌ از برنامه‌ معمول‌ شد؛ و اكنون‌ نیز چنین‌ رسم‌ است‌ كه‌ پیش‌ از فرا رسیدن‌ نوروز تا آنجا كه‌ ممكن‌ است‌ خانه‌ را شستشو دهند، بدن‌ به‌ آب‌ بشویند و بر یكدیگر گلاب‌ بپاشند. در شب‌ نوروز برای‌ پاكی‌ از گناه‌، تن‌ خود بشویند و آب‌ بپاشند تا سال‌ نو با فراوانی‌ آب، رونق‌ كشاورزی‌ و بهبود وضع‌ معیشت‌ آغاز شو


 

سخن‌ در پرده‌ می‌گویم‌ چو گل‌ از غنچه‌ بیرون‌ آی‌

 

كه‌ بیش‌ از پنج‌ روزی‌ نیست‌ حكم‌ میر نوروزی‌ 

 

در قدیم‌ كه‌ سرگرمی‌ها و امكانات‌ شادی ‌بخش‌ اندك‌ و محدود بود، در دوره‌ نوروزی، فردی‌ كه‌ به‌ او میر نوروز می‌‌گفتند جامه‌ای‌ رنگین‌ بر تن‌ می‌كرد، سوار چهارپایی‌ می‌‌شد، كیسه‌ و كوله ‌ای‌ برمی‌‌گرفت‌ و در كوچه‌ و بازار به‌ راه‌ می‌‌افتاد. با صدای‌ رسا سخنان‌ خنده‌ آور و شادی ‌آفرین‌ می‌‌گفت‌ و موجب‌ سرگرمی‌مردم‌ می‌‌شد. در هر خانه‌ ای‌ دمی‌می‌‌ایستاد و چیزی‌ دریافت‌ می‌‌كرد و هر آنچه‌ بود - نقل‌ و آجیل‌ و شیرینی‌ و... - در كیسه‌ خود می‌ریخت. می‌‌گفت‌ و می‌خندید و می‌خندانید و دل‌ها را شاد می‌‌كرد. شاید پدیده‌ عمونوروز كه‌ به ویژه‌ در چند دهه‌ پیش‌ در ایران‌ معمول‌ بود شكلی‌ دیگر از همان‌ میر نوروز بوده‌ باشد. عمونوروز نیز با كلاه‌ و جامه ‌ای‌ رنگین‌ و دایره‌ای‌ زنگی‌ اما با رویی‌ سیاه ‌شده‌ از زغال‌ یا رنگ‌ در كوچه‌ و خیابان‌ به‌ راه‌ می‌‌افتاد و اشعار كوتاه‌ خنده‌آور می‌خواند و سعی‌ می‌‌كرد تا دل‌ مردم‌ شاد كند و خود نیز چیزی‌ بستاند و شاد شود. در حال‌ حاضر این‌ رسم‌ تا حد زیادی‌ منسوخ‌ شده‌ و كمتر مورد توجه‌ قرار دارد. اما نواختن‌ ساز و دهل‌ در آغاز نوروز در كوچه‌ها و محله‌های‌ قدیمی‌هنوز هرچند كم،‌ اما متداول‌ است.

 

وقت‌ آن‌ است‌ كه‌ مردم‌ ره‌ صحراگیرند..

 

 

خاصه‌ اكنون‌ كه‌ بهار آمد و فروردین‌ است‌. (حافظ‌)  

 

در سیزدهمین‌ روز فروردین‌ كه‌ پایان‌ دوره‌ نوروزی‌ تلقی‌ می‌شود، مردم‌ در دشت‌ و بیابان‌ و در فضای‌ سبز بهاری‌ گرد می‌آیند و به‌ شادی‌ می‌‌پردازند. در این‌ روز پایانی‌ نیز چون‌ روزهای‌ دیگر عید، خوراكی‌ ویژه‌ همچون‌ آش‌ رشته‌ و دیگر خوراك‌های‌ سبزی‌دار می‌‌پزند. گندم‌هایی‌ را كه‌ برای‌ سفره‌ هفت‌ سین‌ رویانیده‌اند با خود به‌ صحرا می‌برند و با انداختن‌ آن‌ در جوی‌ و رود - و به‌ هر حال‌ بیرون‌ از خانه‌ - نحسی‌ سیزده‌ را كه‌ یا به‌ آن‌ معتقدند و یا بنا به‌ رسم‌ كهن، آن‌ را خوش ‌یمن‌ تلقی‌ نمی‌كنند از خود و خانواده‌ دور می‌سازند. بسیاری‌ از مردم‌ به‌ نحسی‌ عدد سیزده‌ نه ‌تنها اعتقادی‌ ندارند بلكه‌ در اساس، تأثیر عددی‌ خاص‌ را در سرنوشت‌ خود مؤثر نمی‌دانند، اما این‌ باور كه‌ در قدیم‌ عدد سیزده‌ را خوش ‌یمن‌ تلقی‌ نمی‌‌كرده‌اند شاید به‌ این‌ دلیل‌ باشد كه‌ در طالع ‌نمای‌ نجومی، قدما معتقد بودند كه‌ آسمان‌ دوازده‌ برج‌ دارد و هر تولدی‌ كه‌ صورت‌ می‌‌گیرد دارای‌ ستاره‌ای‌ در یكی‌ از دوازده‌ برج‌ است‌ و بنابر این كه‌ كدام‌ ستاره‌ در كدام‌ برج‌ قرار گرفته، طالع‌ و خوی‌ فرد متولد شده‌ شكل‌ می‌‌گیرد و خارج‌ از دوازده‌ برج‌ - كه‌ عدد سیزده‌ است - نابجا و نحس‌ به‌ شمار می‌‌آمده‌ است. در هر حال‌ اكنون‌ دیگر نحسی‌ عدد سیزده‌ مورد پذیرش‌ همگان‌ قرار ندارد و بیشتر جنبه‌ خرافی‌ دارد.

 

هفت ‌سین‌ با فرا رسیدن‌ سال‌ نو، سفره‌ مبارك‌ هفت ‌سین‌ را می‌‌گسترانیم؛ سفره‌ای‌ از هفت‌ گونه‌ گیاه‌ و دانه‌ و خوردنی‌ دلپذیر. آب‌ و آیینه، شمع‌ و چراغ، نقل‌ و نبات‌ و گل‌ و سبزه‌ در آن‌ می‌‌نهیم؛ كتاب‌ آسمانی‌ خود را می‌گشاییم‌ و در لحظه‌ حلول‌ سال‌ نو در برابر سفره‌ای‌ از بركت‌ الهی‌ و به‌ امید رونق‌ و بهبود و معیشتی‌ بهتر دست‌ به‌ دعا برمی‌داریم. اما به راستی‌ چرا توجه‌ ویژه‌ به‌ «هفت ‌سین» است؟ ویژگی‌ عدد هفت‌ نسبت‌ به‌ سایر عددها چیست؟ حرف‌ سین‌ یا شین‌ یا هر حرفی‌ دیگر چه‌ مزیتی‌ بر حروف‌ دیگر دارد؟ آیا اعدادها و حروف‌ها می‌‌توانند در سرنوشت‌ انسان‌ مؤثر واقع‌ شوند؟ چرا در سفره‌ هفت‌ سین‌ نوروز سیب‌ و سركه، سماق‌ و سمنو، سبزی‌ و سبزه‌ و سنبل‌ می‌گذاریم؟ برخی‌ از محققان‌ معتقدند كه‌ پیش‌ از اسلام، در این‌ سفره‌ هفت‌ «شین» می‌‌گذاشته ‌اند، همچون‌ شمع‌ و شیرینی‌ و شیر، شربت‌ و شهد و شراب‌ و شاهدانه؛ و یا هفت‌ گیاه‌ چیده‌شده‌ سودمند به‌ صورت‌ هفت‌چین؛ و یا هفت‌ سینی‌ از خوردنی‌های‌ مطلوب. اما قرن‌هاست‌ كه‌ در سفره‌ عید هر ایرانی‌ هفت‌ گونه‌ خوردنی‌ و سبزه‌ كه‌ حرف‌ نخست‌ آن‌ سین‌ است‌ چیده‌ می‌‌شود و آن ‌چنان‌ كه‌ پیداست‌ سخن‌ بر سر حرف‌ سین‌ یا چین‌ یا شین‌ نیست، بلكه‌ محتوای‌ سینی‌ها یا ظروفی‌ كه‌ خوردنی‌ در آن‌ می‌‌نهند اهمیت‌ دارد و محتوای‌ ظرف‌ها نمادهایی‌ هستند در سفره‌ هفت‌ سین. در هر حال‌ بیشتر توجه‌ به‌ عدد هفت‌ بوده‌ كه‌ خوش ‌یمن‌ و مبارك‌ و حتی‌ مقدس‌ تلقی‌ شده‌ است.  

چرا «هفت» در سفره‌ هفت ‌سین‌ عدد فت‌ كه‌ جمع‌ سه‌ و چهار است، نزد ریاضیدانان‌ به‌ سبب‌ شكل‌ هندسی‌ مثلث‌ و مربع‌ كه‌ اشكال‌ همگن‌ و كامل‌ به‌ شمار می‌آیند نمایانگر كمال‌ و به‌ شكلی‌ نمادین، به‌ مفهوم‌ كثرت‌ و تكامل‌ است. هنگامی‌كه‌ از عدد هفت، یا هفت‌ هزار و... سخن‌ گفته‌ می‌‌شود معنای‌ زیاد بودن‌ مد نظر است. در میان‌ اقوام‌ هند و اروپایی‌ و همچنین‌ هند و ایرانی‌ این‌ عدد خوش‌ یمن‌ و مبارك‌ تلقی‌ شده‌ و در اساس، نقش‌ این‌ عدد در فرهنگ‌ ملت‌ها نقشی‌ مثبت‌ است. واقعیت‌های‌ طبیعی، مشاهده‌ها و تجربه‌های‌ مردم‌ در گذر زمان، نقش‌ ادیان‌ الهی‌ و باورهای‌ دینی‌ مردم‌ در توجه‌ ویژه‌ به‌ عدد هفت‌ بسیار اساسی‌ است‌ و از همین‌ روست‌ كه‌ قرن‌هاست‌ در آیین‌ها و رسم‌های‌ ایرانی‌ نیز این‌ عدد جایگاهی‌ ویژه‌ دارد. در چیدن‌ و آراستن‌ سفره‌ هفت‌سین‌ نیز نقش‌ این‌ عدد به خوبی‌ آشكار است. نگاهی‌ گذرا به‌ واقعیت‌های‌ طبیعی، كتب‌ الهی، باورهای‌ مردم، هنر معماری، موسیقی، خط‌ و نیز ادبیات‌ ملل‌ نشان‌ می‌‌دهد كه‌ عدد هفت‌ تا چه‌ حد مورد توجه‌ ویژه‌ قرار دارد. در قرآن‌ كریم‌ و نیز نزد مسلمانان‌ ایرانی‌ عدد هفت‌ جدای‌ از سایر عددها مورد توجه‌ قرار دارد. در برخی‌ از آیه‌ها و سوره‌های‌ قرآن‌ از عدد هفت‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ و نیز قرآن‌ را مشتمل‌ بر هفت‌ موضوع‌ دانسته‌اند. مناسك‌ حج‌ هفت‌ مرحله‌ دارد و نخستین‌ قاریان‌ نیز هفت‌ نفر بوده‌اند. در كتاب‌های‌ آسمانی‌ انجیل‌ و تورات، بارها و بارها این‌ عدد با تأكید تكرار شده‌ است. همچنین‌ نزد زرتشتیان‌ هفت‌ امشاسپند گرامی‌بوده‌ و در آیین‌ مهر هفت‌ اختر معتبر بوده‌ است. پیشینیان‌ ما نیز زمین‌ و آسمان‌ را دارای‌ هفت‌ طبقه‌ دانسته‌اند و به‌ زمین‌ هفت ‌اقلیم‌ می‌‌گفته‌اند كه‌ دارای‌ هفت‌ دریا بوده‌ است. خلق‌ جهان‌ را در شش‌ مرحله‌ یا گاهنبار گفته‌ اند و در روز هفتم‌ كه‌ پایان‌ خلق‌ جهان‌ است‌ به‌ نیایش‌ و جشن‌ و سرور می‌پرداخته ‌اند؛ این‌ آیین‌ هنوز مشاهده‌ می‌شود و ادامه‌ دارد. حركت‌ و تغییر شكل‌ ماه‌ در چهار هفته، وجود خوشه‌ ستارگان‌ یا خواهران‌ هفتگانه‌ و همچنین‌ تكامل‌ جنین‌ در هفت ‌ماهگی، رویش‌ دندان‌ كودك‌ در هفت‌ ماهگی، تغییر تكاملی‌ نطفه‌ به‌ جوجه‌ پس‌ از سه‌ هفته‌ و... از مواردی‌ است‌ كه‌ در طبیعت‌ مورد مشاهده‌ و توجه‌ قرار گرفته ‌اند. باورهای‌ ملت‌ها نیز نمایانگر توجه‌ به‌ عدد هفت‌ و نقش‌ آن‌ است. در قدیم‌ مصریان‌ به‌ هفت‌ ركن‌ قدرت‌ معتقد بودند؛ كلدانی‌ها هفت‌ طبقه‌ كمال‌ و بابلیان‌ هفت‌ طبقه‌ آسمان‌ را باور داشتند؛ یونانیان‌ به‌ هفت‌ خدا معتقد بودند؛ هندوان‌ خدایان‌ هفتگانه‌ «آدی‌تیا» را می‌‌پرستیدند؛ و رومیان‌ جشن‌ بزرگ‌ هفت‌ مادر یا «سپتی ‌ماترا» را برگزار می‌‌كردند. بسیاری‌ از ملت‌های‌ دیگر نیز متوجه‌ این‌ عدد بوده‌اند. همچنین‌ از عجایب‌ هفتگانه‌ جهان‌ نام‌ برده‌ شده‌ است. در موسیقی‌ سنتی‌ ایرانی‌ هفت‌ دستگاه، و در خط‌ هفت‌ شیوه‌ نگارش‌ تعیین‌ كرده‌اند. در هنر و ادبیات‌ نیز توجه‌ هنرمندان‌ و نویسندگان‌ به‌ عدد هفت‌ آشكار است. در اساس‌ بین‌ اقوام‌ هند و اروپایی، و نیز ایرانیان‌ و هندوان، عدد هفت‌ خوش ‌یمن‌ و مبارك‌ تلقی‌ شده‌ است؛ و از همین‌ روست‌ كه‌ در فرهنگ‌ ایرانی‌ ما - كه‌ بنیانش‌ بر باورهای‌ دینی‌ استوار است‌ - در سفره‌ عید كه‌ سفره‌ای‌ دلپذیر و خوش ‌یمن‌ و سرشار از امید به‌ بهبودی‌ و رونق‌ بیشتر است، هفت‌ سین‌ چیده‌ می‌‌شود؛ به‌ این‌ امید كه‌ سال‌ نو پر بركت‌ و مبارك‌ باشد

 


روزی‌ نو برای‌ نیایش‌ با آفریدگار در بطن‌ جشن‌ها و آیین‌های‌ ملی‌ - مذهبی‌ ایرانی، ستایش‌ و نیایش‌ آفریدگار بزرگ‌ جهان‌ نهفته‌ است. نوروز نیز همواره‌ با سپاس‌ پروردگار همراه‌ بوده‌ است. ما نیز در این‌ خجسته‌ آیین‌ باستانی‌ دست‌ به‌ دعا برمی‌داریم‌ و با اندیشه‌ای‌ پاك‌ و دلی‌ روشن‌ می‌‌خوانیم: پروردگارا! در این‌ سال‌ نو دلهامان‌ پاك‌ ساز؛ از هر چه‌ خشم‌ و خشونت‌ و كینه‌ جویی‌ است؛ از تهمت‌ و غیبت‌ و دروغ؛ از خودخواهی‌ و خودپرستی‌ و خودبینی؛ از غرور و نیرنگ‌ و ریا و سخن‌چینی؛ از خرافات‌ و سحر و جادو؛ از بی ‌مهری، پیمان‌ شكنی، بدعهدی؛ از بی‌عدالتی‌ و بی‌انصافی؛ از حق‌ ستیزی‌ و نامردمی؛ از سستی‌ و كاهلی؛ از ستم‌ و ستمكاری؛ و از ناسپاسی‌ و وظیفه‌ ناشناسی.پروردگارا! در این‌ سال‌ نو دلهامان‌ سرشار ساز؛ از نور ایمان‌ و شور هستی؛ از نشاط، عشق‌ و مهر و محبت، درستی‌ و راستی؛ از بخشش‌ و گذشت‌ و دلنوازی؛ از خودشناسی‌ و خداشناسی‌ و پرهیزكاری؛ از وفا و صفا، صبر و شكیبایی؛ از انصاف‌ و عدالت‌ و حق‌پرستی؛ و از دانش‌ و خردمندی، از خویی‌ مردمی. پروردگارا! در این‌ سال‌ نو رنج‌ بیماری‌ و فقر از ما و تمامی‌نیك‌اندیشان‌ و پرهیزكاران‌ دور ساز و آسودگی‌ بهره‌مندی‌ از نعمت‌هایت‌ عطا فرما. مادران‌ و پدران‌ و عزیزان‌ ما را قرین‌ رحمت، و روحشان‌ شاد بدار و توفیق‌ عبادت‌ و بندگی‌ عنایت‌ فرما. ملت‌ ما و همه‌ مسلمانان‌ جهان‌ و مردمان‌ نیك‌ را از هر آنچه‌ بدی‌ و بلاست‌ دور فرما؛ و با نور الهی‌ دلهامان‌ روشن‌ بدار


 

سازهای‌ ویژه‌ نوروز در گذشته‌ رسم‌ بوده‌ است‌ كه‌ در نوروز گروهی‌ نوازنده‌ ساز می‌‌نواختند و با آهنگ‌های‌ شادمانه‌ فرا رسیدن‌ سال‌ نو را شادباش‌ می‌گفتند. سازهای‌ بادی‌ چون‌ سورنای، كرنای، بوق‌ و نیز سازهای‌ كوبه‌ای‌ چون‌ طبل‌ و دهل‌ آلات‌ موسیقی‌ آنان‌ بود. واژه‌ «سور» به‌ معنی‌ جشن‌ و میهمانی‌ و «نای» همان‌ واژه‌ «نی» است‌ و سورنای‌ به‌ معنای‌ ساز بادی‌ جشن‌ و میهمانی‌ استفاده‌ شده‌ است. بوق‌ و كرنای‌ نیز در اصل‌ هنگام‌ آغاز نبرد یا حادثه ‌ای‌ نواخته‌ می‌‌شده‌ كه‌ به‌ مرور زمان‌ در كنار سازهای‌ بادی‌ دیگر در آغاز بهار و نوروز به‌ كار گرفته‌ شده‌ است. هنوز هم‌ در كوچه‌های‌ قدیمی‌شهرها طنین‌ دلپذیر و شادمانه‌ سازهای‌ بادی‌ و كوبه‌ ای‌ را می‌‌شنویم‌ كه‌ با آهنگ‌ و ریتم‌ خاصی‌ نواخته‌ می‌‌شوند و فرا رسیدن‌ نوروز و بهار را شادمانه‌ خبر می‌‌دهند؛ و چه‌ زیباست‌ اگر نواختن‌ این‌ سازها در این‌ گونه‌ مراسم‌ شادی‌بخش‌ مورد توجه‌ بیشتر قرار گیرد و این‌ رسم‌ دلپذیر بازسازی‌ و احیا گردد.

نوروز از نگاهی‌ دیگر كسی‌ هست‌ كمی‌آن‌ سوتر از اینجا؛ مثل‌ من‌ و تو، مثل‌ ما. كسی‌ هست‌ كه‌ در این‌ عید مانده‌ است‌ تنهای‌ تنها. دستان‌ زحمتكش‌ او تهی‌ است‌ از زر و زور. چشمان‌ پر فروغش‌ شده‌ كم‌ نور. سفره‌اش‌ خالی‌ است. كودكانش‌ مانده ‌اند گرسنه، در سفره‌ عیدش‌ نه‌ از هفت‌ سین‌ خبری‌ است‌ و نه‌ از هیچ‌ حرفی‌ دیگر. كسی‌ هست‌ ضعیف، بیمار، خسته‌ و دل‌ شكسته، بی ‌چیز و بخت ‌بسته. كسی‌ هست‌ مثل‌ من‌ و تو، مثل‌ ما؛ كمی‌آن‌ سوتر در شهر ما. دیوارهای‌ خانه ‌اش‌ فرسوده، گلیمش‌ مندرس، نفت‌ چراغش‌ رو به‌ پایان، مانده‌ بی ‌كس‌ و بی ‌سر و سامان. كسی‌ هست‌ كه‌ نه‌ به‌ نوای‌ بلبل‌ می‌‌اندیشد و نه‌ به‌ شكوفه‌ و گل «تنها مانده‌ حیران» آه‌ كه‌ چه‌ دهد پاسخ‌ به‌ فرزندان! كسی‌ هست‌ كمی‌آن‌ سوتر در فقرآباد «بی‌ چیز اما باز هم‌ امیدوار» او هم‌ از ماست. در این‌ نوروز تنهایش‌ نگذاریم. دستش‌ به‌ گرمی‌بگیریم‌ و دلش‌ شاد

 


«نوروز» و «هفت» در شعر و ادب‌ فارسی‌ فردوسی‌ بنیانگذاری‌ نوروز را به‌ جمشید پادشاه‌ افسانه ‌ای‌ و اسطوره‌ای‌ اقوام‌ هند و ایرانی‌ نسبت‌ می‌دهد. به‌ جمشید بر گوهر افشاندند مر آن‌ روز را روز نو خواندند. همچنین‌ فردوسی‌ در «شاهنامه» از هفت‌خوان‌ دشوار رستم، هفت‌خوان‌ اسفندیار و هفت‌ بزم‌ كسری‌ نوشین‌ روان‌ با بوذرجمهر شعر می‌سراید (هفت‌خوان‌ رستم: جنگ‌ رخش‌ با شیر، غلبه‌ تشنگی‌ بسیار بر رستم، جنگ‌ رستم‌ با اژدها، كشتن‌ زن‌ جادو، گرفتار شدن‌ اولاد به‌ دست‌ رستم، جنگ‌ رستم‌ و ارژنگ‌ دیو، و كشتن‌ رستم‌ دیو سپید را. هفت‌خوان‌ اسفندیار: كشتن‌ اسفندیار دو گرگ‌ را، كشتن‌ اسفندیار شیران‌ را، كشتن‌ اسفندیار اژدها را، كشتن‌ اسفندیار زن‌ جادو را، كشتن‌ اسفندیار سیمرغ‌ را، گذشتن‌ اسفندیار از برف، و گذشتن‌ اسفندیار از رود و كشتن‌ گرگسار را. بزم‌های‌ كسری‌ نوشین‌روان‌ با بوذرجمهر نیز هفت‌ داستان‌ پندآموز دارد). فردوسی‌ همچنین‌ داستان‌ «هفتواد» را می‌سرا

 

و جامی‌هفت‌ مثنوی‌ می‌سراید («سلسله`الذهب»، «سلامان‌ و ابسال»، «تحفة`الابرار»، «سبحة`الابرار»، «یوسف‌ و زلیخا»، «لیلی‌ و مجنون» و «خردنامه»). نظامی‌نیز «هفت‌پیكر» را می‌‌سراید (چهارمین‌ منظومه‌ از «خمسه‌ نظامی» كه‌ داستانهایی‌ است‌ از بهرام‌ شاه‌ ساسانی، ازدواج‌ او با هفت‌ دختر هفت‌ پادشاه‌ در هفت‌ گنبد با هفت‌ داستان‌ از زبان‌ هفت‌ زن‌ او). در ادبیات‌ پارسی‌ از «هفت‌ گنج» خسروپرویز یاد شده‌ (گنج‌ عروس، گنج‌ بادآورد، گنج‌ افراسیاب، گنج‌ سوخته، گنج‌ خضراء، گنج‌ شادآورد و گنج‌ بارتیف). خیام‌ شاعر و ریاضیدان‌ بزرگ‌ «نوروزنامه» می‌سراید و شاعران‌ و نویسندگان‌ دیگر نیز متوجه‌ نوروز و عدد هفت‌ می‌شوند. حافظ‌ مژده‌ فرا رسیدن‌ بهار و نوروز را می‌‌دهد و عید را مبارك‌ می‌خواند؛ و بسیار نمونه‌های‌ دیگر كه‌ همه‌ نشان‌ از توجه‌ به‌ این‌ رسم‌ و آیین‌ خجسته‌ در ادبیات‌ فارسی‌ دارد.

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها:

نویسنده: طالب عبودی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو
لینکستان
درباره ما

سا اکتب صداقتا علی جدران الزمن...... انعشنا عشنا سوا وان متنا نتقاصم اکفن
طالب عبودی
خوش اومدی. انسان پدیده ای غریب است : به فتح هیمالیا می رود به کشف اقیانوس آرام دست میابد ، به ماه و مریخ سفر می کند تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کند آن را کشف کند و آن دنیای درونی وجود خود است . . . برآنچه گذشت آنچه شکست آنچه نشد حسرت نخور زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد . . . راستی سلام.......... بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهـُمَّ صَـلِّ عَلے مُحَـمَّد ﷺ وَ آلِـ مُحَـمَّد ﷺ وَ عَجِّـلْ فـَرَجَـهُم ♥♥♥♥♥ به نام خدایی که ماهی کوچک قرمز را محتاج دریای بی کران آبی کرد... ♥♥♥♥♥ رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا (80/اسراء) پروردگارا ! مرا در هر کاری به درستی وارد کن و به درستی خارج ساز واز جانب خود برایم حجتی یاری بخش پدید آور ! ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)*..... صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللَّهُمَّ صَلِّ علی ، علی بْنِ موسي الرِّضَا مرتضي الامام التَّقِيَّ النَّقِيَّ وَ حُجَّتِكَ علی مِنْ فَوْقِ الارض وَ مَنْ تَحْتِ الثري الصِّدِّيقُ الشَّهِيدُ صلاه كَثِيرُهُ تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كَأَفْضَلِ ماصليت عَلَيَّ أَحَدُ مِنْ اوليائک... پرودگارا، ‌ بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ،‌ درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، ‌همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ ارادتمند. هموطنان و مسلمانان عزیز.این وبلاگ را بر پایه این سخن امام علی طراحی کردم که :«هرکس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده ی خود کرده است.»من نه یک خشکه مذهب هستم و نه یک ایرانی افراطی .بلکه ایرانی اندیشمند هستم که که با اندیشه خودم نه به خاطر اینکه پدرم مسلمان است اسلام راانتخاب کرده ام وباز به خاطر همان اندیشمندی مراد علی شده ام امیدوارم که مطالب وبلاگ برایتان جالب باشد ....می رهم از خویش و می مانم زخویش .... هرچه برجا مانده ویران می شود ... روح من چون بادبان قایقی ... در افق ها دور و پنهان می شود ... ................................................................ سالیان دراز كشیشان از خدا بى خبر، ما را از پى بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند؛ امّا هر قدر كه ما قدم در جاده علم و دانش نهادیم و پرده تعصب را دریدیم، عظمت احكام مقدس قرآن، بهت و حیرت عجیبى در ما ایجاد نمود. به زودى این كتاب توصیف‏ناپذیر، محور افكار مردم جهان مى‏گردد! 2. آلبرت انیشتاین كه نیازى به معرفى ندارد، مى‏گوید: قرآن كتاب جبر یا هندسه نیست؛ مجموعه‏اى از قوانین است كه بشر را به راه صحیح، راهى كه بزرگ‏ترین فلاسفه و دانشمندان دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند، هدایت مى‏كند. 3. ویل دورانت، دانشمند امریكایى شرق‏شناس، مى‏گوید: در قرآن، قانون و اخلاق یكى است. رفتار دینى در قرآن، شامل رفتار دنیوى هم مى‏شود و همه امور آن از جانب خداوند و به طریق وحى آمده است. قرآن در جان‏هاى ساده عقایدى آسان و دور از ابهام پدید مى‏آورد كه از رسوم و تشریفات ناروا آزاد است. 4. پروفسور آرتور آربرى كه یكى از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسى است، مى‏گوید: زمانى كه به پایان ترجمه قرآن نزدیك مى‏شدم، سخت در پریشانى به سر مى‏بردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطرى به من مى‏بخشید كه براى همیشه به خاطر خواهم داشت. من در حالى كه مسلمان نیستم، قرآن را خواندم تا آن را درك كنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگ‏هاى نافذ و مرتعش كننده‏اش شوم و تحت تأثیر آهنگش قرار گیرم و به كیفیتى كه مسلمانان واقعى و نخستین داشتند، نزدیك گردم تا آن را بفهمم . 5. لئوتولستوى، نویسنده معروف روسى مى‏گوید: هر كس كه بخواهد سادگى و بى پیرایگى اسلام را دریابد، باید قرآن مجید را مورد مطالعه قرار دهد. در قرآن قوانین و تعلیمات حقیقى و احكام آسان و ساده براى عموم بیان شده است. آیات قرآن به خوبى بر مقام عالى اسلام و پاكى روح آورنده‏اش گواهى مى‏دهد. 6. دكتر هانرى كُربن، اسلام شناس معروف فرانسوى، سخن جالبى درباره قرآن دارد. وى مى‏گوید: اگر قرآن خرافى بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمى‏كرد كه بشر را به علم و تعقل و تفكر دعوت كند. هیچ اندیشه‏اى به اندازه قرآن محمّد(ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا كه نزدیك به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فكر سخن رفته است. 7. ارنست رنان، فیلسوف معروف فرانسوى مى‏گوید: در كتابخانه من هزاران جلد كتاب سیاسى ،اجتماعى، ادبى و... وجود دارد كه هر كدام را بیش از یك بار نخوانده‏ام؛ اما یك جلد كتاب هست كه همیشه مونس من است و هر وقت خسته مى‏شوم و مى‏خواهم درهایى از معانى و كمال به رویم باز شود، آن را مطالعه مى‏كنم. این كتاب، قرآن - كتاب آسمانى مسلمانان است. 8. ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه مى‏گوید: امیدوارم آن زمان دور نباشد كه من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یكدیگر متحد كنم تا نظامى یكنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجید كه اصالت و حقیقت دارد و مى‏تواند مردم را به سعادت برساند، ترسیم كنم. قرآن به تنهایى عهده دار سعادت بشر است. 9. مهاتما گاندى، رهبر فقید هند هم اعتقاد داشت: از راه آموختن علم قرآنى، هر كس به اسرار وحى و حكمت‏هاى دین، بدون داشتن هیچ خصوصیت ساختگى دیگرى پى مى‏برد. در قرآن هیچ اجبارى براى تغییر دین و مذهب انسان‏ها دیده نمى‏شود. قرآن به راحتى مى‏گوید: هیچ زور و اكراهى در دین وجود ندارد. 10. ژان ژاك روسو، متفكر و روان شناس مشهور فرانسوى، برداشت منحصر به فردى از قرآن دارد؛ او مى‏گوید: بعضى از مردم بعد از آن كه مقدار كمى عربى یاد گرفتند، قرآن را خوانده، امّا درست درك نمى‏كنند. اگر مى‏شنیدند كه محمّد(ص) با آن كلام فصیح و آهنگ رساى عربى آن را مى‏خواند، هر آینه به سجده مى‏افتادند و ندا مى‏كردند: اى محمّد عظیم! دست ما را بگیر و به محل شرف و افتخار برسان. ما به خاطر یارى تو حاضریم كه جان خویش را فدا سازیم!! ................................................................ ر این دنیا تک و تنها شدم من، گیاهی در دل صحرا شدم من، چو مجنونی که از مردم گریزد، شتابان در پی لیلا شدم من… چه بی ثمر می خندم، چه بی ثمر می گریم، به ناکامی چرا رسوا شدم من، چرا عاشق چرا شیدا شدم من، من آن دیر آشنا را میشناسم، من آن شیرین ادا را می شناسم، من آن زود آشنا را می شناسم، محبت بین ما کار خدا بود، از اینجا من خدا را می شناسم، خوش آن روزی، که این دنیا سر آید، قیامت با قیام محشر آید، بگیرم دامن عدل الهی، بپرسم کام عاشق کی بر آید؟؟؟ فدای مهربونی هات اگه دلم به خاطرت شکست، برو فدای خنده هات، گریه اگه راه چشام و بسته، رفتی من و با غصه ها تو بی کسی تنها گذاشتی، اما اینجا یکی عاشقونه به یاد تو نشسته، مثل پرنده ها یه روز عاشق پر زدن شدی، تو پرزدی به آسمون، من موندم و بال و پر شکسته، حالا تو تنگیه قفس، بغض بزرگی تو گلوم نشسته، فدای گرمیه صدات اگه صدام از عشقت و گرفته… پی نوشت: هرچقدر دلم بیشتر میگیره تعداد نوشته هام هم بیشتر می شه! ........................................................ ای کعبه دری باز به روی دل ما کن وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن از سینه ما سوختگان آینه ای ساز وانگاه یکی جلوه در آئینه ما کن با زیبق این اشک و به خاکستر این غم این شیشه دل آینه غیب نما کن آنجاکه به عشاق دهی درد محبت دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن لنگان به قفای جرس افتاده عشقیم ای قافله سالار نگاهی به قفاکن چون زخمه به ساز دل این پیر خمیده چنگی زن و آفاق پر از شور و نوا کن او در حرم هفت سرا پرده عفت خواهی تو بدو بنگری ای دیده حیا کن در گلشن دل آب و هوائی است بهشتی گل باش و در این آب و هوا نشو و نما کن از بهر خلائق چه کنی طاعت معبود باری چو عبادت کنی از بهر خدا کن ............................................... صداقت؟…. یادش گرامى… غیرت؟….. به احترامش یک لحظه سکوت… معرفت؟….. یابنده پاداش میگیرد… مرام؟….. قطعه ی شهدا … عشق؟ ….. از دم قسط… واقـــعـــ ـا به کــــــجــ ـــــا چــــنــــ ـیـــــــن شـــــتـــ ــابـــــا ن؟؟؟ ......................................................................... اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت، ولی موفق باش. اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند، ولی شریف و درستکار باش . آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند، ولی سازنده باش . اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند، ولی شادمان باش . نیکی های درونت را فراموش می کنند،ولی نیکوکار باش . بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد، ودر نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان "تو و خداوند” است نه میان تو و مردم . .................................................... من آن غریبه ی دیروز ، آشنای امروز و فراموش شده ی فردایم . در آشنایی امروز مطالبی می نویسم و عکس هایی قرار می دهم تا در فراموشی فردا یادم کنید ................................................... پیغام مدیر : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید. درباره ما گفتم خدایا دلگیرم گفت: حتی از من؟ گفتم خدایادلم را ربوده اند گفت: پیش از من؟ گفتم خدایا دوری ازمن گفت: تو یا من؟ گفتم خدایا تنهاترینم گفت: بیشتر از من؟ گفتم خدایا اینقدرنگو من گفت: من تو ام تو من! ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ خدا را دوست بدار.... حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . . . ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ خـــُدایـــــا .... به تو میسپارمش..... امّا یه خواهشــــی ازت دارَم... ! یه روزی... یه جایی... بغل یه غریبه... "مســــــــــت مست" بدجـــــــوری یاد مَن بندازش.... ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ +خــدارا خدا بــــــودن تنهـــا نکـــرد ... تنهـــا بــــودن خدا کرد !! ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ میـنویسم برای تو دیگران میآیند و میخوانند و میگویند : خوب بود... ا ما آنها هرگز نمیدانند چه قدر سخت است مخاطب نوشته هایت نداند که مخاطب خاص نوشـته های توست ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ خدایـا خیلی هـا دلمو شکسـتن دیگـه تحـمل نـدارم شب بـیا باهـم بریم سراغشون، مـن نشونت میدم تــو ببخـشـشون‬... گفتم خدایا دلگیرم گفت: حتی از من؟ گفتم خدایادلم را ربوده اند گفت: پیش از من؟ گفتم خدایا دوری ازمن گفت: تو یا من؟ گفتم خدایا تنهاترینم گفت: بیشتر از من؟ گفتم خدایا اینقدرنگو من گفت: من تو ام تو من! ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ خدا را دوست بدار.... حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . . . ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ خـــُدایـــــا .... به تو میسپارمش..... امّا یه خواهشــــی ازت دارَم... ! یه روزی... یه جایی... بغل یه غریبه... "مســــــــــت مست" بدجـــــــوری یاد مَن بندازش.... ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ +خــدارا خدا بــــــودن تنهـــا نکـــرد ... تنهـــا بــــودن خدا کرد !! ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ میـنویسم برای تو دیگران میآیند و میخوانند و میگویند : خوب بود... اما آنها هرگز نمیدانند چه قدر سخت است مخاطب نوشته هایت نداند که مخاطب خاص نوشـته های توست ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ خدایـا خیلی هـا دلمو شکسـتن دیگـه تحـمل نـدارم شب بـیا باهـم بریم سراغشون، مـن نشونت میدم تــو ببخـشـشون‬... ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ اشـــــــــــکهایم دفتـــــــــــردلتنگـــــــــــیهایـــــــــــم راخیـــــــــــس میـــــــــــکـــــــــــندهـــــــــــرشب... اینهـــــــــــاکـــــــــــه می بینیـــــــــــد دلـــــــــــنوشته های خیس روزهـــــــــــاوشبهـــــــــــای تکـــــــــــراری من است... بااینهـــــــــــاعاشقـــــــــــی مـــــــــــیکنـــــــــــم ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ بـــوس تـــر از بـــوس هاے تـــو نمے شناســـم! ندیـــده ام, نخوانـــده ام! مســـت تـــر از لبهـــاے تـــو شـــراب ننوشیـــده ام! دســـت هاے تـــو مهربانتریـــن دســـت هاے خداســـت! ڪـہ ڪـودڪـــے ِ مــرا بـہ بلـــوغ مے رسانــد(!) و اینجـــورے هاســت ڪـہ در آغـــوش ِ تـــو مــטּ زטּ مـے شـــوم(!).˙ ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ كفش هــای پاشــــنه بلنـــد بــه کــــــارم نمــــــی آید شیـــــــرینیِ بوسـه هایمان به خم شــــــدن سَرت اســــــت . . . ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ چقدر برات قصه بگويم چقدر ببوسمت نوازشت کنم موهات را نفس بکشم تا خوابت ببرد؟ ... چقدر نگاهت کنم نگاهت کنم تا خوابم ببرد؟ ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ دستم را بگیری و زیر گوشم زمزمه کنی که پشتِ خواب های نا آرامِ تو چیزی بیش از نگرانی‌هایِ زنانه نیست... دستت را بگیرم و زیر گوشت زمزمه کنم که پشتِ نگرانی‌هایِ زنانه ی من مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش دارم... ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ عـشـــــق مــــن عــاشـقـــــم بـــاش نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی... به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز _______________, _ ديدي راست ميگفتم كه جزتوهيچكس رو نميبينم اونروزكه ديدمت و اومدم جلواوني كه دستش تو دستات بود رو نديدم... ........I Love you .......I Love you ......I Love you .........I Love you .......I Love you ......I Love you ....I Love you ....I Love you ...I Love you ...I Love you ....I Love you. ......I Love you .......I Love you ........I Love you ..........I Love you .............I Love you ............I Love you ...........I Love you ..........I Love you ..... ..I Love you .... ..I Love you .... .I Love you ... .I Love you .. .I Love you .. I Love you . I Love you .I Love you .I Love you . .I Love you . ..I Love you ....I Love you .........I Love you ...........I Love you ............I Love you ...........I Love you ..........I Love you ..........I Love you .........I Love you .......I Love you ......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you. ..I Love you. ...I Love you ....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you .........I Love you ..........I Love you .........I Love you .........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ....I Love you ....I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you.. .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you .........I Love you ...........I Love you ............I Love you ...........I Love you ..........I Love you .........I Love you ........I Love you ......I Love you ...................................... 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 نــﮧ عآشقــَم و نـــﮧ مُحتــآج عِشق ؋َقَط כر یِڪ ڪَلـآم פֿـِــوش اومَــכے 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 با همـہ تباכل میڪنم פֿـوشحال هم میشم (وب هاے مرتبط بیشتر פֿـوشحال میشم) لینڪ ڪלּ اכرس و اسم وبتو بذار بلینڪم! 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 چوלּ میכونم פال פֿـونכלּ نכاریכ...! ωـعے میڪنم مطلبام פֿـیلے פֿـیلے ڪوتاـہ باشלּ ولے یـہ عڪس פֿـوشگل כاشتـہ باشـہ ! 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 ×چوלּ عاכت כارم هر هفتـہ آهنگ وبمو عوض ڪنم و פرفاے כلمو با آهنگا بگم ... زیاכ بـہ آهنگ قبلے כل نبنכےכ ... × 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 مלּ نـہ عــاشــق هستم ... ونـہ محتاج نگاهے ڪـہ بلغزכ برمלּ مלּ פֿـوכم هستم ویڪ פس غریب ڪـہ بـہ صכ عشق وهوس مے ارزכ مלּ פֿـوכم هستم ویڪ כنیا ذڪر ڪـہ כرونم لبریز شכـہ ازشعر פقیقت جویے مלּ פֿـوכم هستم وهم زیبایم مלּ פֿـوכم هستم وهم پابرجایم مלּ כلم مے פֿـواهכ ωـاعتے غرق כرونم باشم عارے از عاطفـہ ها تهے از موج ωـراب כورتر از رفقا פֿـالے از هر چـہ ؋ِراق مלּ نـہ عــاشــق هستم ... نـہ פزیלּ غم تنهایے ها مלּ نـہ عاشــق هـستم ... ونـہ محتاج نوازش یا مهر مלּ כلم تنگـہ פֿـوכم گشتـہ وبس منشینیכ ڪنارم پے כلجویے وخوش گفتارے ڪـہ כلم از ωـخناלּ غم وشاכے پرشכ مלּ نـہ عاشــق هـستم ... ونـہ محتاج عشق مלּ פֿـوכم هستم ومِے باכلم هستم وهم ωـازِے نے مستے ام را نپرانیכ بـہ یڪ جملـہ"هی! " . . . ایלּ روزها تلخ مے گذرכ ، כستم مے لرزכ از توصیفش ! همیלּ بس ڪـہ : نفس ڪشیכنم כر ایלּ مرگِ تכریجی، مثل פֿـوכڪشے است ،با تیغِ ڪُنכ...! 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 مَــלּ یـــہ آנًمَم ڪِ شَبیــہ هـےچڪَس نــےωـم 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 ×××نوشتـــــهـــ هـــــآم بـــــے مخــــآطبــــهــــ... ؋قـــــط وآســــهــ כل פֿـوכمـــــ مینویســــــمـــــــ... ؋قــــــط כِل פֿـوכمـــــــــ...!!××× 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 ღ♥ღҳ̸Ҳتنهـایــ تقـــכیرمלּ نیست... تـــــــرجـــــــــیــح مלּ است...!!!ҳ̸Ҳ♥ 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 ڪــــآش بـــــכآنی... بــــــرآے כاشتنتـــــ כِلــــــــے رآ بهـــ כریــــــآ زכمــــــ... ڪـــــهــــ از آبــــــــ واهمـــــهـ כاشتـــــ...!!! 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 کــوچــهَ هآے بُن بَست رآ نِشآنــَم نــבهیــد مــَن خِیلے وَقتس بـﮧ آخرش رسیــבم 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 زنــدگِــے حَقیقت تَلخیــس کـــﮧ حَتــے شکــر هَم نتــوآنِست آن رآ شیرین کُنــב 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 رزش عِشق یـــﮧ دُخــتر رآ میتــوآن از نِگآه او فَهمیــב و اَرزش عِشق یِک پِسَر رآ بآ زیبآیے میتــوآن سَنجیــב 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 یـہ روز פֿـوب میاכ ڪـہ بالاے عڪسم مینویسن: "انااللـہ و انا الیـہ راجعون"...! 乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂乂 اِمضـآء< ♂乂 כل شڪستـہ 乂♂ > ....................................... درکم از عشق اینگونه شد که اگر خاطرت با رفتنم اسوده است من میروم . . . من مینویسم اما تو نمیخوانی...... ولی....... مخاطبم که توباشی مدیونم اگرننویسم...... کاش یکی بود که فقط بایکی بود تقدیمت کردم به اون غریبه.... اخه مامانم یادم داده که همیشه اسباب بازیامو ببخشم به بدبخت بیچاره ها.... چقدر سخته وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشك گونه هاي تورو خيس كنه اما مجبور بشي بخندي تا نفهمه كه هنوزم دوسش داری ......................................... چقدر سخته تو خيالت ساعتها باهاش حرف بزني اما وقتي ديديش هيچي جز سلام نتوني بگی اشک هایم مثل تو شدنند.... گریه میکنم نمیایند..... هنوز دلخوشم به خدا نگهدارت ولی بی معرت تو که نمیخواستی برگردی چه اصراری بود که خدا منو نگهدارد؟؟ //////////////////////////// با خودم میگویم نامرد را که برعکس کنی میشود درمان پس میگذارم در خیالم همان نامرد بمانی تا کسی نفهمد که این نامرد همان درمان درد من ا ..................................... میری خودکار میخری1000تومن ولی لاک غلط گیر میخری1800 توی این زندگی اگر روی کاغد هم اشتباه کنی برات گرونتموم میشه پس مواظب باش تو..خاطراتت..چشمات..دستات..نگاهت.. اخه چند نفر به یه نفر؟؟؟؟ اگر میبینی تنهام به خاطر عشق تو نیست..نه... من فقط میترسم.... میترسم که همه مثل تو باشند خدایا به تو سپردمش یه روزی.. یه جایی.. تو بغل همون غریبه.. مست مست.. بد جور یادمن بندازش با فکر کردن به بعضیا ذهن خودتونو باغ وحش نکنید .............................................. سلامتی اونایی که چشم مابودم.. ولی اشک شدن و از چشم ما اف.. دوستت دارم نگو نظر لطفته.. چون نظر لطفم نیست.. نظر دلمه.. ........................................ زجر میکشم وقتی میبینم دنیای من بود ولی.. منت دیگری را میکشید.. درد دارد.. وقتی میرود.. وهمه میگویند دوستت نداشت.. و تو نمیتوانی ثابت کنی که هرشب.. با عاشقانه هایش خوابت میبرد.. چقدر سخته وقتی از بغض گلو درد بگیری و... همه بگویند لباس گرم بپوش در دلم کودکیست که بی بودن را فریاد میزند.. اگر به فکر من نیستی لااقل به بهانه ی اوباش.. همه گفتن عشقت دوست نداره گفتم میدونم.. گفتن داره بهت خیانت میکنه گفتم میدونم.. گفتن بابا اون ترو نمیخواد گفتم میدونم.. گفتن پس چرا ولش نمیکنی؟؟؟ گفتم این تنها چیزیه که نمیدونم. کاش میگفتی که عاشق اونی... من... من خودم عاشق بودم درکت میک تازه فهمیدم رایطه ی ما فقط ساخت یه فیلم بود.. تو که نقشو خیلی خوب بازی کردی.. فقط من نمیدونم کجای کارم اشتباه بودکه.. یکی دیگه اومد به جام ......................................... دوستت دارم تکیه کلام تو بود.. من بی خودی به ان تکیه کرده بودم.. .......................................... این روزها چه زود جوش میزنم.. انگار دوران بلوغ درد هایم فرا رسیده ........................................... هی کافه چی دستور بده سیگار بیاورند, مشروب و پاستور هم... و مردهای هرز را دور میز من جمع کن! بگو بنوازند! شاید غیرتی شد و برگشت...!!! ......................................... شبها, زیر دوش آب سرد, رها میکنم بغض زخم هایم را... در حالی که همه می گویند: خوش به حالش! چه زود فراموش کرد...!!! سفید شد موهای کودکی که, یواشکی دفتر خاطراتم را خوانده بود...!!! این بار مثل تار های موهایش دوستت دارم هایم را پشت گوشش انداخت و رفت.. گاهی وقتا شریک تمام خاطرات فقط و فقط یه شماره خاموشه ابراهیم نیستم.. اما.. غرورم را قربانی کسی کردم که ارزش گوسفند هم نداشت.. چه کرده ای با من؟؟؟ که اینروز تو را فقط به اندازه ی یک اشتباه میشناسم.. دم از مردونگی نزن عزیزم... سنگینه برات..سرفت میگیره.. مثل کسی که می خواد برای اولین بار قلیون بکشه.. انقدر دوستت دارم که گاهی فراموش میکنم تو اصلا مرا دوست نداری.. تراشکار ماهری شدم.. بس که تو نیومدی و من واسه دلم بهونه تراشیدم کلمه ی عجیبیست دوستت دارم هرکه میگوید عاشق تر میشود.. وهرکس میشنود بی تفاوت تر چه ساده ام من...؟؟ الانم که داری مرا دور میزنی.. نگران توام که سرت گیج نرود نه صدایش را نازک میکرد..نه دستانش را اردی.. از کجا باید گرگ بودنش را میفهمیدم.. .............................................. گاهی اوقات هرگز نرسیدن.. خیلی بهتر از دیر رسیدنه.. ......................................ووو معلم گفت..دو خط موازی هیچ گاه بهم نمیرسند مگر اینکه یکی خودشو واسه اون یکی بشکونه.. من خودمو واسه تو شکوندم..غافل از اینکه تو خودت برای یکی دیگه شکسته بودی.. انقدر گفتم دلتنگم که دهانم گشاد شد. دلمان که میگیرد.. تاوان لحظاتیست که دلمیبندیم.. غرور من بازیچه ی دست تو نیست.. اگر بشکند.. با تکه هایش.. شاهرگ زندگیت را خواهم زد.. پشتمون حرف زیاده.. عیب نداره.. کسی که مارو نمیشناسه زیاد @@@@ سلامتی @@@@ @@@@ دوستی @@@@ @@@@ شما @@@@ @@@@ عزیزانم @@@@ @@@@ @@@@ @@@@ برادر @@@@ @@@@ شما @@@@ @@@@ طالب @@@@ @@@@ عبودی @@@@ خیلی خوش اومدی ب این کلبه عاشقانه ۰♥۰♥_ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$_____________________________$$ $$_________$$$$$$$$$$__________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$_________$$$$$$$$$$__________$$ $$_____________________________$$ $$_____________________________$$ $$______$$$$$_______$$$$$______$$ $$____$$$$$$$$$___$$$$$$$$$____$$ $$___$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$___$$ $$___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___$$ $$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$$$$$________$$ $$__________$$$$$$$$$__________$$ $$___________$$$$$$$___________$$ $$____________$$$$$____________$$ $$_____________$$$_____________$$ $$______________$______________$$ $$_____________________________$$ $$_____________________________$$ $$___$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$___$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$$_______$$$$$$_____$$ $$______$$$$$$_____$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$$$$$________$$ $$__________$$$$$$$$$__________$$ $$_____________________________$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ...........Ta Baaad ...........Bye Bye ...........Bye Bye ..........Bye Bye .........Bye Bye ........Bye Bye .......Bye Bye ......Bye Bye .....Bye Bye ....Bye Bye ...Bye Bye ..Bye Bye .Bye Bye .Bye Bye .Bye Bye ..Bye Bye ...Bye Bye ....Bye Bye .....Bye Bye ......Bye Bye .......Bye Bye ........Bye Bye ........Bye Bye ........Bye Bye .......Bye Bye ......Bye Bye .....Bye Bye ....Bye Bye ...Bye Bye ..Bye Bye .Bye Bye .Bye Bye .Bye Bye ..Bye Bye ...Bye Bye ....Bye Bye .....Bye Bye ......Bye Bye .......Bye Bye ........Bye Bye ........Bye Bye ........Bye Bye .......Bye Bye ......Bye Bye .....Bye Bye ....Bye Bye ..................lll مرا اینگونه باور کن: کمی تنها ،کمی بی کس,،کمی از یادها رفته خدا هم ترک ما کرده.... نمیدانم مرا آیا گناهی است؟ که شاید هم به جرم آن،غریبی و جدایی است مرا اینگونه باور کن...... ____ ئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئ توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره .........؟؟؟ .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ........ Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥♥ Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ گفتم خدایا دلگیرم گفت: حتی از من؟ گفتم خدایادلم را ربوده اند گفت: پیش از من؟ گفتم خدایا دوری ازمن گفت: تو یا من؟ گفتم خدایا تنهاترینم گفت: بیشتر از من؟ گفتم خدایا اینقدرنگو من گفت: من تو ام تو من! ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ خدا را دوست بدار.... حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . . . ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ می نویسم... می نویسم از تو برای تو و دور از تو .... بدون هراس از خوانده شدن... بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو... برای تویی که بودنت را... نه چشمانم میبیند... و نه گوش هایم می شنود... و نه دستانم لمس می کند... تنها با شعفی صادقانه ... با دلم احساست می کنم... !!!! ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد شب مرگ تنها نشیند که موجی رود گوشه ای ، دور و تنها بمیرد در آن گوشه چندان غزل می سراید که خود در میان غزل ها بمیرد گروهی برآنند کاین مرغ زیبا کجا عاشقی کرد، آنجا بمیرد شب مرگ از بیم آنجا شتابد که از مرگ غافل شود تا بمیرد من این نکته گیرم که باور نکردم ندیدم که قویی به صحرا بمیرد روزی چو از آغوش دریا برآید شبی هم در آغوش دریا بمیرد تو دریای من بودی آغوش وا کن که می خواهد این قوی تنها بمیرد ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ گاهی اگر توانستی اگر خواستی اگر هنوز نامی از من در سر داشتی نه در دل ! در کوچه تنهایی من قدمی بگذار ... شلوغیه کوچه ظاهریست ... نترس ! بیا ...نگاهی پرت کن و برو... ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ گاهی اگر توانستی اگر خواستی اگر هنوز نامی از من در سر داشتی نه در دل ! در کوچه تنهایی من قدمی بگذار ... شلوغیه کوچه ظاهریست ... نترس ! بیا ... نگاهی پرت کن و برو... ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ باغبانی پیرم که به غیر از گلها، از همه دلگیرم کوله ام غرق غم است... آدم خوب کم است عده ای بی خبرند عده ای کور و کرند عده ای هم پکرند دلم از این همه بد می گیرد و چه خوب! آدمی می میرد ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ حرفهائی هستند که اگر نگویی می میری اگر بگویی می میرند ! تا ابد در دلت می مانند و با تو زندگی میکنند بی آنکه گفته شوند . . . ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ اگــه میبینی هــنوز تنــهام ! بــخاطر عــشــق تــ ــو نیــست . . . مــ ــن فــقط مـﮯ تــرسم . . . مـﮯتــرســم . . . هــمهـ مثــل تــ ــو بــاشــند ! ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ هیچ نبود آدمش کردم با تعریفهای من شخصیت پیدا کرد غرورش را مدیون من است زیاد مغرور شد زیــآد از خـــوبــﮯهای نَــداشته اَش بَــرآیش گـ ُــفَتم باور کـَــرد ومـَــرا کوچک دید و رفت!! ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ گریه ام میگـــــیرد وَقتــــــی مـــــــیبینم او کِــــه همهِ دنــــــــیایِ من بـــود مــــِنتِ دیگــــری را میکِشد ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ تـــو چـه می فهمی ...! حــال و روز کسی را که دیگر هــــیـــــچ نگاهی دلــش را نمی لرزانـد ...! ☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂ //////////////////////////////////////////////// طنین ِ شعر ِ نگاه ِ تو درترانه ی من تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد نسیم روح تو در باغ بی جوانه من چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید به روی لوح سپهر ترا چنانکه دلم خواسته است، ساخته ام ! چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر به چشم همزدنی میان آن همه صورت، ترا شناخته ام ! به خواب می ماند تنها به خواب می ماند چراغ، آینه ، دیوار، بی تو غمگینند تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار به مهربانی یک دوست، از تو می گویم تو نیستی که ببینی، چگونه از دیوار جواب می شنوم تو نیستی که ببینی ، چگونه، دور از تو به روی هرچه در این خانه ست غبار سربی اندوه بال گسترده است تو نیستی که ببینی دل رمیده من! بجز تو، یاد همه چیز! را رها کرده است ////////////////////////////////////////// هواتــــو از سرم بیرون نکردم تو تنهــا حسرت مـن رو زمینی یه چیزایی رو تا عاشق نباشی نه می تونی بفهمی نه ببینی تورو دارم تمام عمر حتی اگه هرچی رو که دارم بگیرن همـــه دنیامو راحت می دم اما خدامو که نمیذارم بگیرن به عشقــــت تا ته دنیا به جنگ هر کسی میرم چه تقدیری از این بهتر که از عشق تو می میرم من از عشق تو می میرم … تو تـــــــا وقتی کنار من بمونی خدا از پیـــــــش من جایی نمیره من این حال خوشو حتی یه لحظه م نمی ذارم کسی از ما بگیره به عشقــــت تا ته دنیا به جنگ هر کسی میرم چه تقدیری از این بهتر که از عشق تو می میرم من از عشق تو می میرم //////////////////////////////// آخرین ستاره رو شمردم و بیدارم...! از مرور شب و روزام دیگه تکرار شدم، اونقدر قصه نگین... بسمه! بیدار شدم...! هر کی بی خوابی کشیده تا حالا، فهمیده رو سر حرفای تکراری فقط تشدیده...! تا حالا برای خواب به قرص وابسته شدی؟ مثه من از هر چی پسوند "زپام" خسته شدی؟ تا حالا برای خواب از خدا خواهش کردی؟ خودتو با دستای خودت نوازش کردی؟ کیو دیدی واسه ی خواب خودش قصه بگه؟ واسه پلکِ تر و بی تابِ خودش قصه بگه؟ پره از فکر و خیالات شلوغم این سر... آهای افکار عزیزم! یه کمی آروم تر...! اما اون گوشه ی فکرم یه نفر هست هنوز... تهِ این کوچه ی بن بست، یه نفر هست هنوز! ببین...! ببین از فاصله ی دور تو رو می شناسم... تو رو، از عمق وجودم، با همه احساسم! کی بجز تو می تونه فکرمو مجبور کنه؟ این همه فکر پریشونو ازم دور کنه؟ تو می دونی که چرا از سرِ شب بی تابم...! مهربونم!مهربونم! تو یه لالایی بگو.. ////////////////////////////////////// زندگی آرام است مثل آرامش یک خواب بلند زندگی شیرین است مثل شیرینی یک روز قشنگ زندگی رویایی است مثل رویای یک کودک ناز زندگی زیبایی است مثل زیبایی یک غنچه باز زندگی تک تک این ساعت هاست /////////////////////////////////// کدوم خواستن کدوم جون کدوم عشق شاید خیلی از این حرفا دروغه تا وقتی باهمیم از عشق میگیم نباشیم قولمون حتی دروغه از این عشقایی که زنجیر میشه هوس هایی که دامن گیر میشه میترسم چون دلم بی اعتماده به احساسی که بی تاثیر میشه نه اینکه عاشقی حال خوشی نیست نه اینکه زندگی بی عشق میشه ف
ایمیل :